دیر گاهی شادی از لب هایمان پر بسته است
خنده را از غنچه های پرپرم دزدیده اند
دیگر اشکی نیست تا جاری شود در سوگ من
گریه را هم از بساط مادرم دزدیده اند
گفته بودی تو : "کلاهت را ..."بیا اینک ببین
تا کلاه عقل را هم از سرم دزدیده اند
انتظار مهربانی از همه بیهوده است
عشق را هم از نگاه دلبرم دزدیده اند
گر ندارد شوق پرواز از لب بام بلا
بال را از شانه های کفترم دزدیده اند
تا که غفلت کرده ام یک لحظه دیدم سارقان
سایه ام را نیز از پشت سرم دزدیده اند
#جواد_مهربان
drjavadmehraban@
+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و نهم آذر ۱۳۹۶ساعت 9:26  توسط دکتر جواد مهربان |
مجنون توام عشق...برچسب : نویسنده : drjavadmehraban بازدید : 217