دور از نگهِ سبزِ بهاران نسبِ تو
امید نمانده است دگر ، چلچله ها را
یک دشت جنون در سرِ من ریشه دوانده است
با عشق مگر پاره کنم سلسله ها را
امید به ارگِ بمِ لطفِ تو ندارم
بفرست برایِ دلِ من، زلزله ها را
از هرچه که ویرانه تو ویرانه ترم کن
بسپار به طوفانِ بلا اسکله ها را
وقتی که کسی گوشِ بدهکار ندارد
باید که رها کرد تمام گِله ها را
عقل از همه سو رفت، ولی گم شد و باید
با پای جنون طی کنم این مرحله ها را
۹۷/۲/۲۱
#جواد_مهربان
@drjavadmehraban
مجنون توام عشق...برچسب : نویسنده : drjavadmehraban بازدید : 278