سماع بی پایان

ساخت وبلاگ
چو گیسوان تو در دست باد، بی تابم
"شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم"

ِ تنیده گرد من اوهامِ وحشیِ یادت
رها نمی‌شود از تو خیالِ محرابم

مبر مرا تو به سمتِ صحاری وحشت
و یا چو کشتیِ بی ناخدا به گردابم

نداده گرچه گلی باغ آرزوهایم
دلم خوش است که بذری درون مردابم

بخوان ز چشمِ من آیاتِ عشق پاکم را
که من فصیح تر از هرچه خط و اعرابم

بزن، بکوب، برقص ای سماعِ بی پایان
به ناله های دلِ من، به تار و مضرابم

مده به دست فراموشی و بیا بگذار
چو خاطرات قدیمی درون یک قابم

غروب، بارشِ باران و غربت و اندوه
چو زورقی که گرفتارِ موجِ سیلابم

درخت، تاب قدیمی و من که بی تابم
و دستهات... که دیگر، نمی دهد تابم

#جواد_مهربان
drjavadmehraban@

+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و سوم آبان ۱۳۹۶ساعت 22:8&nbsp توسط دکتر جواد مهربان   | 

مجنون توام عشق...
ما را در سایت مجنون توام عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : drjavadmehraban بازدید : 209 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 3:55