این مرد بی مثال که اسمش دبیر بود

ساخت وبلاگ
آمد ،کمی شکسته، کمی خسته، پیر بود
در اوج علم بود ولی سر به زیر بود

آمد، نشست، عینکش از جنس آفتاب
خورشید نیز‌ در نظرش بس حقیر بود

در چشمهاش یک افق بی کرانه داشت
گلواژه هاش مثل امیری کبیر بود

قهرش لطیف؛ خنده ی او دلربای تر
چون رعد و برق جلوه ی او دلپذیر بود

حتی بهار بر نًفَسَش غبطه می خورد
از بس که روح بخشیِ او بی نظیر بود

گچ ها و تخته های سیاهی ، که سبز شد
از لطف دستهاش که عین غدیر بود

شد نوبهار از نفسش؛ باغ فکر ما
این مرد بی مثال ، که نامش دبیر بود

دکتر جواد مهربان

+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و دوم خرداد ۱۳۹۶ساعت 19:2  توسط دکتر جواد مهربان   | 
مجنون توام عشق...
ما را در سایت مجنون توام عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : drjavadmehraban بازدید : 212 تاريخ : دوشنبه 22 خرداد 1396 ساعت: 21:48